آخرین مطالب
امکانات وب
آه اینجا که ستم الزامی است
مرگ آدم های عاشق حتمی است
چشم های منتظر را می کشند
باید از جنس شقایق ها نبود
ای عشق من...برچسب : نویسنده : yad-sattar بازدید : 84
بیا تا چشم من روشن بماند جهان سرشار از لادن بماند نمی خواهم دلم در حسرت تو به قدر یک سر سوزن بماند
ای عشق من...برچسب : نویسنده : yad-sattar بازدید : 151
ای چهار چوب ذوق که حاشا نمی شوی ای فیلسوف عشق که معنا نمی شوی ای حجم آتش عطش شوق و آشتی که در دهان سینه من جا نمی شوی ناقابل است سفره دل تعارفت کنم همسفره گدای شکیبا نمی شوی ؟ من هیچ ش ای عشق من...برچسب : نویسنده : yad-sattar بازدید : 151
بگذار بگویم عزیزم بغض که می کنی نازنین گریه ام می گیرد خنده ات که بگیرد حالم از همیشه بهتر است می بینی ای عشق من...برچسب : نویسنده : yad-sattar بازدید : 185
باز کن از سر زُلفت گره ای دوست بیا سنبل زلف تو ای دوست چه نیکوست بیا مَردم چشم من از فیض حضور تو بَری است زان نگاه منِ دل‌خسته به هر سوست بیا کاشکی در حرم عشق تو می‌ماند دلم چون دل غم‌ز ای عشق من...برچسب : نویسنده : yad-sattar بازدید : 136
اشکم ولی به پای عزیزان چکیده ام خارم ولی به سایه گل آرمیده ام با یاد رنگ و بوی تو ای نو بهار عشق همچون بنفشه سر به گریبان کشیده ام چون خاک در هوای تو از پا فتاده ام چون اشک در قفای تو با سر دویده ام ای عشق من...برچسب : نویسنده : yad-sattar بازدید : 116
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست تو یک رؤیای کوتاهی دعای هر سحرگاهی شدم خواب عشقت چون مرا این گونه میخواهی من آن خاموش خاموشم که با شادی نمی جو ای عشق من...برچسب : نویسنده : yad-sattar بازدید : 160
مُردم از درد و نمی آید به بالینم هنوز مرگ خود می بینم و رویت نمی بینم هنوز بر لب آمد جان و رفتند آشنایان ار سرم شمع را نازم که می گرید به بالینم هنوزآرزو مرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت غم نمی گ ای عشق من...برچسب : نویسنده : yad-sattar بازدید : 138
اسم من از یاد تو رفت ای آن که در آینه ای این چهره خسته منم این آه سینه سوز من دیوار سرد فاصله است بین من و همسُخَنم فریاد من سکوت تو ، لب تو باز و بی صدا عروسکی به شکل من ، غریبه اما آشنا نگاه ای عشق من...برچسب : نویسنده : yad-sattar بازدید : 164
اون مثل فرصت دیدن واسه چشم های بسته اممثل یک جاده خلوت پیش این پاهای خسته اممثل خونِ توی رگهام هوس خنده به لبهاماون مثل وسوسه عشق توی بیداری و رؤیامروز و شب با منه اون مثل یک همزادبا لب بسته من بشه ف ای عشق من...برچسب : نویسنده : yad-sattar بازدید : 110